دفترچه یادداشت ۲ رفیق باحال

دنیای مجازی بچه های۱۶و۲۰:دوباره کنار هم تا همیشه

دفترچه یادداشت ۲ رفیق باحال

دنیای مجازی بچه های۱۶و۲۰:دوباره کنار هم تا همیشه

از آقاجون به هاجی و پدر

دلتان بسوزد آقاجون هم اتاق دار شد اونم چ اتاقی ...تو بهترین ساختمون خابگاه 

ها ها دلتان بسوووووزد 

بعدشم همه خوابگاهامون وایرلس دارن هاجی من تو رو میکشم دیگه با پدر رفتی آقاجونو فراموش کردی؟؟؟بر علیه من طوطئه میکنی؟؟؟ها؟؟؟از ارث محرومت میکنم یعنیییییییی رد میراث

ورود به دانشگاه

به سلامتی پدر ، آقا جون و هاجی بالاخره سال تحصیلی را آغاز کردند 

هاجی و پدر جووون در یک اتاق هستند ، در خوابگاهی که ویو آن کوه و دشت و دمن و ... میباشد 

آقاجوون اتاق ندارد و آواره میباشد(ها ها ها ....) فعلا در نماز خانه اسکان موقت گزیده .





پدر و هاجی 

خبر گذاری خانوادگی 20

یه  روز رفتم اتاق 16 همینطور که داشتم با بچه ها سلام و علیک و شوخی می کردم چشمم افتاد به آقاجون،نشسته بود رو تختش،خیلی دمغ بود چشماشم قرمز بود اصلن حوصله نداشت معلوم بود که گریه کرده ،کلی حالم گرفته شد ،پرسیدم چی شده ،با صدای گرفته گفت هیچی ...ثریا که کنارم نشسته بود آروم تو گوشم گفت :"حا ل مادر بزرگش خوب نیست تو بیمارستانه به خاطر اون ناراحته"سعیده (دوست دخترم)اومد کنارم نشست و گفت:"خیلی به مادر بزرگش وابسته است؟؟"گفتم "آره باهم زندگی می کنن خیلی دوسش داره"

خلاصه حالم بد جور گرفته شد نفهمیدم با چه سرعتی از اتاق اومدم بیرون .سریع با پدرم (پدر بزرگ بچه ها)تماس گرفتم و قضیه رو تعریف کردم

پدرم و پدر آقا جون همسایه و دوستای صمیمی هستن و همون لحظه هم باهم بودن پدرم هم تمام ماجرای ناراحتی آقاجونو گذاشت کف دست بابا ی آقاجون. اونم بیچاره نگران شد و با آقا جون تماس گرفت ...

پدرم هم به من اطمینان داد که مشکلی نیست و حال مادر بزرگ خوبه

حالا آقا جون و بچه ها مونده بودن این اخبار با چه سرعت و دقتی به خانواده مخابره شده...

رفتم اتاق دیدم همه دارن میخندن آقا جون هم حالش خوب شده بود و می خندید

این طور شد که خبر گزاری خانوادگی ما تاسیس شد....

به نقل از پدر 20

فصل امتحانااااااااااا

اوشاخلاریمز

توجه توجه:

1-موبایل ها خاموووووووووش

2-کامپیوترها شات دااااااااان

3-خواندن مجله و رما ن و...ممنووووووووع

4-یاهو مسنجر آففففففففف

5-گشت و گذار تعطیییییییل

6-بازی چشمک به هیچ عنواااان

7بیدارباش تا صبببببببح

اگه تو امتحاناتون بیفتین شوهر بی شوهر و از ارث هم محروم

نصایح دلسوزانه آقاجون و پدر!!!

مریم عروس 20 پرییید

به اطلاع اعضای خانواده می رسانم مریم عروسمان که بعد از تقی تنها مانده بود به لطف خدا شوهر کرد  

داماد جدید ارشد کام می خونه و خوب است هرچند هیچکس تقی نمی شود 

مبارکه ایشالا  

قسمت دخترام و پسرام ایشالا