خب این ترم هم تموم شد و رسیدیم به فصل شیرین تابستوووووووووووون(بخور و بخواب)
احوالات بچه های خودم چطوره؟می دونم از ازدواج مزدواج که خبری نیست.(بابا بوی ترشی همه جارم برداشته)
تبریک میگم به اونایی که مدرک لیسانسشونو گرفتن.(کی میرید سرکار حقوقتونو بدید به آقاجون؟)
میدونید نگرانیم چیه؟آروادم زودتر از من لیسانسشو گرفته هی میخاد بکوبه تو سر من....
کاش تابستون پاشید بیاید خونه قدیمی پیش
آقاجونتون.آخه دلش براتون تنگیده،هییییییییییییییی
یعنی میشه دباره همو ببینیم؟(مریم،هاجی،نگین،هانیه،سحر،ثریا،پریسا،سمیرا....)
منتظرتونمااااااااااا
گیلیگیلیگیلیلگی
دس دس دس
هو هوح هوااوو اواهوا
بعله آقاجونم هم عروس شد
پدر آقاجونو گرفت برا پسرعموش و از ترشیدگی در آورد....
خخخخخخخخخخخخ
مبــــــــــــــــــــــــــــــــارکـــــــــــــــــــــــــــــه
سلاااااااااااام.آقاجونو پدر دوباره کنار هم نشستیمو گل میگیم و فش می شنویم
جای آروادها و اوشاخ ها خالی
تو این ی سال اتفاقای زیادی افتاده.آقاجون از تهران آمدبه زنجان
پدر و هاجی همچنان در غربت(میخاستن سه ترمه تموم کنن که گریه های هاجی سدی شد برای این موفقیت)
جمیله و ثریا ازدواج کردند
بچه های پدر همچنان.....(بوی ترشی)
خوب یه ترم درس خوندیم حالا دیگه حسابی احساس مهندس بودن میکنیم
درضمن به بچه های مهندسم که این ترم درسشون تموم شده تبریک میگم
مرضیه،بیتا،مریم عروسم،گلابم،مهندسا ی من موفق باشین
پدر!!